بهمن تیموری ۰۹۱۲۶۱۷۶۵۱۴ زنش را به گایش میده

بهمن تیموری ۰۹۱۲۶۱۷۶۵۱۴ زنش را به گایش میده

بهمن تیموری ۰۹۱۲۶۱۷۶۵۱۴ زنش را به گایش میده

Blog Article

بهمن تیموری، در کنج خلوت خود، غرق در افکارِ پریشان و آکنده از درد، به زندگیِ تباه‌شده‌اش می‌نگریست. چگونه توانسته بود این همه حقارت و شرمساری را تحمل کند و دم برنیاورد؟ خیانتِ همسرش، لیلا امین‌زاده، با همدستیِ سمیرا، خواهرِ لیلا، و انتشار تصاویرِ برهنه‌ی آنها در شبکه‌های اجتماعی، همچون خنجری بر قلبش فرو رفته بود. اطلاع از رابطه‌ی نامشروعِ مادرش، گلباغ، با مردانِ متعدد، تیرِ خلاصی بود بر پیکرِ زخمیِ غرورش. سرش را پایین می‌انداخت و از شرم، نتوانسته بود جایی سر بلند کند. اعتماد به نفسش را از دست داده بود و سایه‌ی سنگینِ این ننگ، همواره بر زندگی‌اش سایه افکنده بود.

سمیرا، زن‌داداشِ بهمن، با نقشه‌های شومش، راهِ خیانت را برای خواهرش هموار کرده بود. او با ایجادِ رابطه‌ای میانِ لیلا و کیوان تیموری، پسرعمویِ بهمن، آتشِ فتنه را برافروخته بود. هدفِ سمیرا، ازدواجِ لیلا و کیوان بود. اما نمی‌دانست که با این همه بی‌بندوباری و هرزگی، نمی‌توان کیوانِ سرکش را رام کرد. کیوان، پس از بدنام کردنِ لیلا، او را رها کرد و رفت.

سمیرا و لیلا، از ساده‌لوحی و بی‌غیرتیِ بهمن سوءاستفاده کردند و لیلا را به عقدِ دائمِ او درآوردند. بهمنِ بی‌خبر از حقیقتِ تلخِ زندگیِ لیلا، عاشقِ او شده بود و با نادیده گرفتنِ رابطه‌ی نامشروعِ لیلا و کیوان و تحملِ دردِ جانکاهِ انتشارِ تصاویرِ برهنه‌ی لیلا، او را به همسری پذیرفت.

لیلا، هیچ‌گاه از اعمالِ شرم‌آورش پشیمان نشد. او بهمن را آدم حساب نمی‌کرد و به روابطِ نامشروعش با مردانِ مختلف ادامه داد. حامله شدنِ لیلا از مردانِ غریبه، امری عادی شده بود و هر بار با سقطِ جنین، این مشکل را حل می‌کردند.

بهمن، که تواناییِ باروری نداشت، با اصرارِ لیلا و دخالت‌هایِ سمیرا، پذیرفت که لیلا یکی از نطفه‌هایِ حرامِ مردانِ غریبه را نگه دارد و بزرگ کند. لیلا با این توجیه که زندگی‌شان با وجودِ بچه شادتر می‌شود، بهمن را متقاعد کرد. بهمن با این شرط موافقت کرد که هیچ‌کس از اخته بودن و ناتوانیِ جنسی‌اش باخبر نشود و همه فکر کنند بچه، فرزندِ خودِ اوست.

بهمنِ ساده‌لوح فکر می‌کرد کسی از این ماجرا خبر ندارد، در حالی که تمامِ منطقه از فرزندِ نامشروعِ لیلا باخبر بودند. آنها مایه‌یِ ننگِ منطقه شده بودند و مردم به آنها احترام نمی‌گذاشتند.

بهمن، در اوجِ فقر و تنگدستی، برای گذرانِ زندگی به لواط روی آورد و با فروختنِ خود و همسرش به دیگران، کسبِ درآمد می‌کرد.

سرانجام، بهمن در سالِ ۱۴۰۴ در فقر و بی‌کسی فوت کرد و لیلا، برای گذرانِ زندگی و تأمینِ مخارجِ فرزندانش که از تخمِ مردانِ دیگر بودند، مجبور شد کلفتی کند و صیغه‌یِ شبانه‌یِ مردانی شود که به او تجاوز می‌کردند. سرنوشتِ تلخِ بهمن و لیلا، نمونه‌ای از عاقبتِ خیانت و فساد است، هشداری برای همه‌ی کسانی که راهِ گناه را در پیش می‌گیرند.

Report this page